جدول جو
جدول جو

معنی پر بر آوردن - جستجوی لغت در جدول جو

پر بر آوردن
روییدن و بر آمدن پر مرغ، سریع پرواز کردن، بشتاب رفتن
تصویری از پر بر آوردن
تصویر پر بر آوردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دم بر آوردن
تصویر دم بر آوردن
بیرون آوردن هوا از ریه و قصبه الریه تنفس، صحبت کردن سخن گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خط بر آوردن
تصویر خط بر آوردن
تزده بر آوردن (تزده سند) گواهی بر آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
زمینهای موجود را برای زراعت بین دهقانان بحکم قرعه توزیع کردن، یا پشت کردن بر چیزی. ترک آن گفتن، یا پشت کردن کتاب. جلد کردن آن تجلید
فرهنگ لغت هوشیار
سر را بیرون کردن از جایی (پنجره و مانند آن)، یا سر در آوردن از چیزی. از آن آگاه شدن، مطلع گشتن: من از این کار هیچ سر در نمیاورم. یا از حرفهای (سخنان) کسی سر در آوردن، آنها را فهمیدن: وقتی فهمید که طرف خطاب نقاش است از حرفهای او سر در نمی آورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دم بر آوردن
تصویر دم بر آوردن
بیرون دادن هوا از ریه، زفیر، کنایه از لب به سخن گشودن، سخن گفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بر سر آوردن
تصویر بر سر آوردن
((~. سَ. وَ دَ))
برتر داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سر برآوردن
تصویر سر برآوردن
سر برداشتن، سر بلند کردن، قیام کردن، به پا خاستن
فرهنگ فارسی عمید